اندر حکایات مهردخت بانو و کباب سلطانی (1)

قبلا گفته بودم که جزء چند شغله ها محسوب میشوم یکی دیگر از مشاغلی که بدان مشغول میباشم شغل شریف پاسخگویی است!(واج آرایی ش،غ،ل) به نحوی که تمامی اتفاقاتی که در منزل ابوی میفتد، از گران شدن بنزین و بالا آمدن سطح آبهای زمین و پیدا نشدن اشیا و زیاد آمدن قبوض و گم شدن کنترل تلویزیون و تمام شدن قرص ماشین ظرفشویی تـــــــــا باز ماندن در گنجه و دراز بودن دم دراز گوش مذکور حتی! در حیطه مسئولیت اینجانب میباشد به واقع! به حکایتی در این زمینه نوجه بنمویید...

راویان اخبار و ناقلان اقوال آورده اند که:

روزی از روزگاران مهردخت بانو متعلقه سید جان در منزل بنشسته و پا رو پا انداخته و کنج عزلت گزیده بودی و با ماسماسک همراهش در عالم مجازی ول میچرخدندی و گاه به گاه احوال و وقایع را آنلاین با سید جان وررسی(همان بررسی!) مینمودندی و لبخند ژکوندی بر لب مینشاندی که به یکباره بدید دنیا تیره تار شدی و هوا به شدت رعد و برقی و بارانی گشتی و چراغ ها یکی در میان روشن و خاموش بشدی و اندیشید که خب دوباره دچار افت ولتاژ گردیدندی و No prOblem و این صوبنا که دید خیـــــــــــــــــــــــــر! به ناگاه صورت برافروخته و چشمان خونین و شمشیر آخته ابوی اش دامت افاضاته را در مقابل خود بدید و آن لبخند ژکوند از لبانش رخت بر بسته و محو شد به واقع!

من من کنان بگفت: ای جان مهردخت و یا ابتاه، تو را چه شده که این گونه غضبناک مینمویی!؟ ابوی غرید: بیشین بینین با! این قبض تلفن است یا کباب سلطانی؟!!؟؟ بانو به مرقومه نگریستی و به مانند جری مغفور در تام و جری مذکور این گونه و دقیقا این گونه () گشته و لرزان پاشخ داد: کباب سلطانی!!! و سپس شیون کنان به سوی افق بِشُد...

.

.

.

ادامـــــــــــــــــــه دارد...

   

  • مهر2خت
@__@
خخخ
پخخخخخخخخخ:دی
من نفهمیدم چیشد:| 
قبض تلفن فیش کباب بود؟
فیش کباب قبض تلفن بود؟
عه چرا ؟!
نه یعنی قبضه اندازه کباب سلطانی بود:دی
خداوند شادت کناد که ما را شاد گرداندی مهردخت‌بانو :)
قربونت آرزو شاد تر هم میشی:دی
این همه کار و تلاش بی وقفه ...
پست...مطلب..آخرشم قبض سلطانی...
کاش یکی از زحماتت تشکر کنه واقعا...:/
واقعا فقط تو منو درک میکنی:دی
بیا مزه نوشته بودی :)))
کلی خندیدم :)))
قربانت نوش جان:دی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan