لبخند مادر...


وقتی یادم میاد این روز برامون خاص بوده از همون بچگی، ناهار ظهر عید خونه عمه اینا که شوهر و بچه هاش سید بودن، عیدی گرفتناش، بدو بدو کردنای تا شب با بچه ها و آخر شب خسته کوفته ولی شاد و خوشحال  برگشتن...

 یادم نمیاد هیچ سالی این برنامه تغییر کرده باشه تا دو سال پیش...

 از وقتی که سیدجان وارد زندگی من شد یا بهتر بگم مادر مهربونش از توی بهشت منو قابل دونست و اونو به من سپرد چقدر خوبه که پدر شوهر و مادر شوهر آدم، امیرالمومنین و حضرت زهرا باشن.

 امسال سومین ساله که من به همراه بقیه اعضای خانواده سید جان ،  شش صبح بیدار میشم و تقریبا تا آخر شب میزبان مهمون های امیرالمومنینیم... 

سخته...خستگی داره اما خیلی شیرینه، یه شیرینی خاص و وصف ناپذیر...

شاید باورش سخت باشه اما توی تمام طول روز لبخندشون رو حس میکنم...
عید غدیر چه از سالهای خوب بچگی توی خونه عمه و چه الان توی خونه سیدجان اینا همیشه برای من یه روز خاص و دلپذیر بوده ...
خدا رو شکر
الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابیطالب و اولاده المعصومین...  
عیدتون مبارک 


  • مهر2خت
عزیز دلممم خوش به حالت
عیدت مبارک :*:*:*
ممنون گلم عید تو هم مبارک:*
سللاااام:)))
عیدت مباااررک:))
شادباشی وبخندی وبخندانی:)))
ممنون همچنین شما
چه توفیق خاص و شیرینی! :)
عیدتون مبارک و خداقوت.
خدا رو شکر
ممنون آرزو جان :*
سلام
وبلاگتون زیباست
خوشحال میشم همو دنبال کنیم
البته اگه قابل بدونید
:|
عیدتون مبارک...
خوش به سعادتتون...عروس حضرت زهرا بودن خیلی سعادت می خواد ...حتما پیش خداخیلی آبرو دارید که این نعمت به این بزرگی رو بهتون داده... 
خدا رو شکر میکنم به خاطر این افتخار:)

يكشنبه ۱۹ شهریور ۹۶ , ۱۸:۳۹ سایت تفریحی چفچفک
عید تون مبارک .
عید شما هم مبارک:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Bayan