1206


دو سال پیش چنین روزی...

زیر سایه امیرالمومنین، با اجازه پدر و مادرم....بله 

دیگه بعدشم لی لی لی لی و از این صوبتا :دی 




پی نوشت: سبزی پاک کن های عزیز و دلسوز، باور بفرمائید بنده پس از اتمام منزلمان توسط سید جان بدون فوت وقت از منزل ابوی کوچ میکنم، قول میدم، به موقع هم بچه دار میشم و هم بازی هم براش میارم، بعد هم عروس یا دامادش میکنم و بعد اگر اجازه بفرمائید تا عمر باشد زندگی میکنم و بعد هم دار فانی را وداع گفته و بسوی حق رهسپار خواهم گشت، پس نگران نباشید لدفن!





  • مهر2خت

تولدت مبارک عزیزم...



نان را از من بگیر، اگر می‌خواهی
هوا را از من بگیر، اما
خنده‌ات را نه

نان را، هوا را
روشنی را، بهار را
از من بگیر
اما خنده‌ات را هرگز!
تا چشم از دنیا نبندم...

  • مهر2خت

آرزو...

دل میبندم به آرزوهایم

آرزوهایم را میشمارم

با تو بودن

با تو ماندن

با تو ...

دست خودم نیست ...

تو تنها

سرفصل آرزوهایم هستی...!

  • مهر2خت

خب کودک درونمان بیدار است،‌چه کنیم!؟ :دی

معرفی میکنم هوشنگ جان ملقب به هوشی (!) یادگاری از یک دونفره دلپذیر... big smile2 smiley



پی نوشت: اگه بدونید چقدر خوشگل و بامزه راه میره!
  • مهر2خت

آبان برایم دوست داشتنی ماه سال شد...

  • مهر2خت

شوماخر در شهر...! :دی

 

چهارشنبه 15 بهمن 93

مرکز آزمایش و آموزش های قبل از ازدواج

در انتظار شروع کلاس خاک بر سریِ قبل از ازدواج

همسر جان (که البته اون موقع به این سِمَت افتخار آمیز نائل نیامده بود و هنوز در خانه ما با لفظ یاروbig smile2 smiley ؛‌ طَرَف و یا در بهترین حالت، پسره خطاب میشد(!: شما گواهینامه که دارید انشالله؟!

من: نعععععbig smile2 smiley!

همسر جان: خب باید بری بگیری! اولین کارِت بعد از جشنمون گرفتن گواهینامه اس!

من: :دیblack eye1 smiley

 هفت ماه بعد:

پس از گذراندن کلاس خواب آور آیین نامه و متعاقبا آموزش رانندگی در شهر و سرویس شدن دهان مبارکمان با آموزش پارک اِل در سایز های و طرحهای مختلف با زاویه های متفاوت و گرفتن پارک دوبل از تمامی ماشین های بخت برگشته پارک شده در شهرک آزمایش و پاس کردن آزمون فرمالیته آیین نامه و آزمون خوفناک عملی و زهره ترک شدن از قیافه اخمو و برج زهرماری افسر راهنمایی ممتحن و پیاده شدن شیرینی قبولی و رانندگی بواشکیِ بدون گواهینامه در معابر عمومی و خصوصی سطح شهر و اووووووووووووووووه خلاصه تحمل رنج و مرارت های فراوان...

امروز این پاکت توسط آقای پستچی زحمت کش به دست ما رسیدbliss smiley....!

از همین تریبون این موفقیت عظیم رو به ملت غیور ایران وخانواده محترم شهدا، جانبازان، ایثارگران و ... بالاخص همسر جان تبریک و تهنیت عرض مینمایم!

 

  • مهر2خت

مهرت قشنگ٬ پاییزت مبارک . . .

اولین روزِ مهر است ...

بوی پاییز را با تمام جانم احساس می کنم ...

اینجا در عصری نیمه خنک , با صدای جیر جیرکهایی که شب را گم کرده اند , با صدای وزش باد در لابه لایِ درختانی که در حال خداحافظی با برگهایشانند , با رشته کوه هایی در حال عریان شدن که تنها غروب آفتاب را بر نوکِ قله ی خویش  می بینند و تکه ابرهایی سفید در میان مه , چیزِ دیگری نیز خودنمایی می کند..

حسی شگرف در پسِ دیدگانم...

گویی بویِ پاییز آنقدر شامه نواز است که حسم را مدهوشِ خویش ساخته است ...

من از علف و سبزه زار و آبادانی می نویسم حال آنکه " پاییزی ام..."

عجیب نیست ؟؟؟!!!

بویِ کُنده های نیم سوخته ...

نی زارهای بلندی که روزی در خود هزاران رازِ با هم بودن را تجربه کرده اند ...

آآآآآه.....

چقدر پُر احساس است" اولین روزِ مهر " ...

گفتند سالی که نکوست از بهارش پیداست...

چه سالی شود امسال با " تو " ...

آخر می دانی , سالِ عشاق از پاییزِ " نو" می گردد....

" اولین روزِ مِهر" که اینگونه ام وای بر روزهای بارانی و ابریِ پاییزی....

" اولین روزِ مِهر" با تمامِ احساسش تقدیم به " تو " ...

به " تو " که زاده ی بارانی و احساس...






  • مهر2خت
Designed By Erfan Powered by Bayan