
فسقل خان ثانی: مامانی جوجه شو...
مامانی(مامان بنده با نیم قرن تجربه): جیک جیک جیک
+ حالا دُربه (گربه) شو...
- میو میو میو
+ گاو شو...-!!!-
- ما ما ما (ببینید مادربزرگ بودن چقدر سخته!)
+ مرغه چی میده (میگه :دی)...
- (مامان دیگه خنده اش گرفته!) قد قد قد
+ خب مامانی حالا خر شو -!!!- (کار به جای باریک کشیده میشود! :دی)
(وجدانا با نیم قرن تجربه دیگه مامان تو کتش نمیره خر بشه! حتی برای نوه!!! لازم به ذکر است که تا همین مرحله هم دووم آورده خیلیه! نوه اس دیگه! حالا ما اگه بودیم توی همون مرحله جوجه و گربه نصفمون کرده بود! :دی )
-بلد نیستم مامانی
+ چرا؟! خب من یادت میدم بگو عر عر عر -!!!-
- :| :| :| (اصن مامان در افق محو شد! :دی)
عکس نوشت: اولین باری که بادکنکش رو نترکونده رفت! :دی
پی نوشت: توی یک خواب زمستونی بیست روزی بودم حالا اومدم و 40 تا ستاره روشن و دوتا رادیوبلاگ گوش نداده، کم کم دارم میخونمتون...