
ز یه هفته قبلِ سفر، مامان میگفت ما روز رای گیری اینجا نیستیم...
ما جمعه جزء ایرانیان خارج از کشور محسوب میشیم دیگه...
هر وقت گفت ایرانیان خارج ار کشور در انتخابات شرکت کردند ما رو میگه ها... خوشحاله اصن! :دی
ز یه هفته قبلِ سفر، مامان میگفت ما روز رای گیری اینجا نیستیم...
ما جمعه جزء ایرانیان خارج از کشور محسوب میشیم دیگه...
هر وقت گفت ایرانیان خارج ار کشور در انتخابات شرکت کردند ما رو میگه ها... خوشحاله اصن! :دی
یعنی قشنگ جای خالی آقای پدر توی خونه حس میشه...
چهار روزه من و ته تغاری اخبار ندیدیم!:دی
دیشب من و سیدجان در نقش پدر خانواده سه نفره موقتی مون (من ، سیدجان و ته تغاری در غیاب مامان و بابا) خواستیم اقدام به ابتیاع نان کنیم.
سوار بر مرکب شده و به سمت نانوایی شتافتیم و از اون جایی که سیدجان پول نقد همراهش نبود بنده به زعم خودم در حرکتی لارج گونه از محل ذخیره ارزی یه اسکناس ده هزاری بهش دادم و گفتم:"برو 20-30 تا نون بگیر که تا چند روز راحت باشیم" و تازه خاطر نشان کردم که یادش نره بقیه پولو پس بگیره!
آغا گذشت و سید جان گرخیده طور اومد تو ماشین که عیال! چه نشستی که 33 تا نون گرفتم با یه نایلون 10 تومن! گفتم نه بابا مطمئنی؟! مگه نون دونه ای 100تومن نیس؟! گفت نه بابا 350 تومنه گویا!
از کی نون این قدر گرون شده؟! اگه وضع نون اینه پس گوشت و مرغ چیه؟!
اصن ذهنیتم نسبت به دنیا به کل منهدم شد! به واقع حس مکسیمیلیانوس تو فیلم اصحاب کهف رو داشتم که بعد از سیصد سال از غار اومد بیرون نون بگیره!!!
بعد جالب اینجاست که ما رفتیم شگفتیمون رو با همه share کنیم که چیزی جز خنده ملت و نگاهی که توش یه "بذار برین سر زندگیتون با خاک یکسان میشید"ِ خاصی بود چیزی عایدمان نگشت!
فکر کنم من و سیدجان قبل از اینکه بریم خونه خودمون باید یه دوری تو بازار بزنیم قیمت هامون رو از عصر دایناسور ها به سال 96 آپدیت کنیم و گرنه هیچ بعید نیست چهار روز بعدش یه هزاری دست بگیریم بریم به آقاهه بگیم ده تا نون دو رو خاشخاشی بده بقیه اش مال خودت!!!
آیا نجات جان یک جوجه کلاغِ ترسیده ِ مفلوکِ جا مانده از لانه از دست گربه ای که برایش کمین کرده و آرام آرام از پشت بوته ها به طرفش حرکت میکند، نظم خلقت و سیر طبیعی کائنات را بر هم میریزد و باعث اخلال در چرخه اکوسیستم کره زمین میگردد؟!
هر اتفاقی میفتد بیفتد، بنده چند روز پیش در پارک مرتکب این عمل شده ام دیگر!
گناه داشت خب! :(
شاید بفرمایید :"گربه هم گناه داشته و گرسنه بوده و چرا نانش را آجر کردی" و ازین دست افکار پوپولیستی (این روزا زیاد شنفتم دوست داشتم یه جا به کار ببرم:دی) که در این صورت بدون شک شما از طرفداران تام در جدال تمام نشدنی تام و جری خواهید بود قویا به شما اطمینان میدهم که در آن لوکیشن و پوزیشن جوجه کلاغ خیلی طفلکی تر از گربه به نظر می رسید و بیشتر گناه داشت...بعله!
عکس نوشت: نه خیر ایشون اون جوجه مذکور نیستن ، چیه توقع داشتین توی پارک بانوان موبایل همراهم باشه؟! نخیر آغا!!! اخلاقا صحیح نیست! ما هم که اخلاق مدار...! ولی انصافا همین شکلی بود :دی
بنده از همین تریبون از شما دعوت میکنم بی خیال درس و کار و میانترم و انتخابات و اصلا زندگی و مشکلات و ... بشوید و بیایید اینجا عرق مَرَق (ضمن عرض خسته نباشید خدمت برادران منکراتی عزیز، از نوع گیاهی منظورم بود! :|) بخرید و بخورید و حالش را ببرید...
والا
گلابگیری هم ببینید تازه!
(همچین خونواده هایی هستیم ما یعنی که تا این حد به اعتلای صنعت گردشگری این مرز و بوم میاندیشیم! :دی)
من و گونی گل، یهویی - - - - > تماشا
عکس نوشت: کاشان/قمصر/ کارگاه گلاب گیری سنتی پسرخاله اینا! :دی
امروز برای صد و هشتاد هزار تومن نه هیجده میلیون ، نه صد و هشتاد میلیون، نه یک میلیارد و هشتصد هزار تومن، نه هیجده میلیارد و نه هیجده هزار میایارد؛ 180.000 تومن ناقابل، قسط عقب افتاده یه بنده خدایی که سیدجان ضامن وامش شده، اخطاریه اومده در خونه!
شما هم مثه من سوالتون اینه که برای کرور کرور وام میلیاردی تسویه نشده عالیجنابان پورشه و بنز و مازراتی سوار، چندتا اخطاریه اومده در خونه؟!
اصن اومده؟! یا عزیزان گفتن یه سفره متبرکی پهنه، یه لقمه هم ما بزنیم، دور هم میچسبه!
عکس نوشت: پورشه کوچولوی یادگاری بنده که سیدجان خریده، شاید از محل همون 180.000 تومن!