...

وقتی مامان و بابات مادر بزرگ و پدربزرگ میشن و جمع خونواده به عروس و دوماد و نوه بسط پیدا میکنه نا خود آگاه یلدا از خونه مادر بزرگ و پدر بزرگ منتقل میشه به خونه. این اتفاق از بابت بزرگ تر شدن خونواده و به دنیا اومدن فسقلی های شیرینی که از حرف زدن نصف و نیمه و شیطنت های با مزه شون قند توی دلت آب میشه، خوشاینده و از بابت دور شدن از خاطرات خوش خونه مادربزرگ و دورهمی های با صفا و بازی کردن و آتیش سوزوندن و محو شدن و پرواز کردن تدریجی اونا از بین ما و به تبع اون پر کشیدن برکتِ محبت همدلی از جمع فامیل، خیلی غم انگیزه...خیلی

اصلا نیومده بودم که تلخ بنویسم اما خب پیش اومد دیگه...


  • مهر2خت
Designed By Erfan Powered by Bayan